کد مطلب:212839 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:60

منصور بن حازم، ابوایوب، بجلی کوفی
ثقه، صدوق، و از اجله و فقهای اصحاب صادقین (ع) [1] بوده، و از امام صادق (ع) و امام كاظم (ع) نقل حدیث كرده است. [2] .

او را تصانیفی بوده است كه از آن میان كتاب اصول الشرایع لطیف و كتاب الحج است. [3] .

شیخ طوسی گوید: او كتابی دارد كه ابن ابی عمیر ناقل آن است. [4] .

منصور بن حازم گوید: به امام صادق (ع) عرض كردم: خداوند اجل و اكرم از این



[ صفحه 378]



است كه به وسیله مخلوقش شناخته شود، بلكه مخلوق به وسیله خدا شناخته می شوند. فرمود: درست گفتی.

عرض كردم، هر كه خدا را شناخت و دانست كه خدایی دارد، سزاوار است كه بداند خداوند خشنودی و خشمی دارد [5] ، و خشنودی و خشم او جز به وسیله وحی و پیامبر معلوم نشود؛ و آنكه وحی بر او نازل نشود باید كه در جستجوی پیامبران باشد و چون آنان را یافت بداند كه ایشان حجت خدایند و اطاعتشان لازمست. من به مردم (اهل سنت) گفتم: مگر نمی دانید كه رسول خدا (ص) حجت خداوند بر خلقش بود؟ گفتند: آری. گفتم: مگر نمی دانید كه رسول خدا (ص) حجت خداوند بر خلقش بود؟ گفتند: آری. گفتم: چون پیامبر درگذشت حجت خدا كیست؟ گفتند: قرآن. من در قرآن نظر كردم و دیدم مرجئه، قدری، و حتی زندیقی كه به آن ایمان ندارد برای غلبه در بحث به آن استشهاد می كند، پس دانستم كه قرآن بدون قیم (و سرپرستی كه معنی واقعی آن را بیان كند) حجت نخواهد بود، و آن قیم هر چه نسبت به قرآن بگوید حق است. پس به آنان گفتم: قیم قرآن كیست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن می دانست، عمر هم می دانست، حذیفه هم می دانست. گفتم: همه قرآن را؟ گفتند: نه. پس نیافتم احدی را كه گوید كسی جز علی (ع) تمام قرآن را می دانست و آن گاه كه هر كدام می گفتند نمی دانم، علی (ع) می گفت: می دانم [6] ، پس شهادت می دهم كه علی (ع) قیم قرآن بود و اطاعتش واجب و بعد از پیامبر حجت خدا بر مردم بود، آن چه او درباره قرآن گفت حق است. حضرت فرمود: خدا تو را رحمت كند.

عرض كردم: علی (ع) از دنیا نرفت تا آنكه برای پس از خود حجتی بر جای گذاشت، همان گونه كه رسول خدا (ص) بر جای گذاشت، و حجت بعد از علی (ع)، حسن بن علی (ع) است [7] و شهادت می دهم كه امام حسن (ع) از دنیا نرفت مگر آن كه برای پس از خود حجتی گذاشت همان طور كه پدر و جدش گذاردند و حجت بعد از حسن (ع)، حسین (ع) بود و اطاعتش واجب. حضرت فرمود: خدایت رحمت كند. من سر حضرت را بوسیدم و عرض كرم: شهادت می دهم كه امام حسین (ع) از دنیا نرفت تا اینكه حجت بعد



[ صفحه 379]



از خود را بر جای گذاشت و حجت بعد از او علی بن الحسین (ع) است و اطاعتش واجب. حضرت فرمود: خدایت رحمت كند. من سر حضرت را بوسیدم و گفتم: شهادت می دهم كه علی بن الحسین (ع) از دنیا نرفت مگر آنكه برای پس از خود حجتی بر جای گذاشت كه او محمد بن علی ابوجعفر (ع) است و اطاعتش واجب بود. فرمود: خدایت رحمت كند. عرض كردم سرت را پیش آور تا ببوسم، حضرت خندید و عرض كردم: اصلحك الله، می دانم كه پدرت از دنیا نرفت تا این كه حجت پس از خود را بر جای گذاشت چنان كه پدرش این كار را كرده بود، و خدا راگواه می گیرم كه تویی آن حجت، و اطاعت تو واجب است. حضرت فرمود: بس است، خدایت رحمت كند. عرض كردم: سرت را پیش آور تا ببوسم، پس سرش را بوسیدم، حضرت خندید، و سپس فرمود: هر چه می خواهی از من سؤال كن كه بعد از این تو را باور كرده، هرگز انكار نخواهم كرد. [8] .


[1] در رجال الطوسي، ص 138، منصور بن حازم از اصحاب امام باقر (ع)، و در ص 313، جزء اصحاب امام صادق (ع) شمرده شده است.

در رجال مامقاني، در ج 3، ص 249، رديف 12166، و همچنين در ج 1، فائده 22، ص 209، به نقل از شيخ مفيد، منصور بن حازم از فقهاي اصحاب صادقين (ع) شمرده شده است.

[2] رجال نجاشي، ص 294 - خلاصة الاقوال، علامه حلي، ص 82،و تحت نام رجال علامه حلي، ص 167 - رجال كبير، ص 345.

[3] رجال نجاشي، ص 294.

[4] فهرست طوسي، ص 339.

[5] در امالي صدوق، مجلس 47، ح 6، آمده است كه امام صادق (ع) در جواب سؤالي از رضا و سخط خداوندي، فرمود: آري، خداوند داراي رضا و سخط است، اما نه مانند مخلوق، خشم خدا عقاب اوست ورضايش ثواب او.

[6] در رجال كشي، پس از «مي دانم»، اضافه شده: «و بر او پوشيده نبود و گفته گفته او بود».

[7] در رجال كشي پس از «حسن بن علي است»، آمده است كه: «و شهادت مي دهم كه حسن (ع) حجت خدا بود و اطاعتش واجب؛ حضرت فرمود: خدا تو را رحمت كند؛ سر آن حضرت را بوسيدم و گفتم: و شهادت مي دهم...».

[8] اصول كافي، ج 1، باب وجوب اطاعت ائمه، ص 145 - رجال كشي، ص 359 - 358 - علل الشرايع، باب 152، ح 1، ص 192.